داوود غفارزادگان در گفتگو با ايسنا، اهداي جايزه‌ ادبيات داستاني وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي را  يك اقدام جبراني دانست و گفت:با اين‌كه جزو برگزيده‌ها بودهام، ا‌حساس خوبي ندارم.

 

تحشيه ابن محمود:

1) داوود خان! ما هم از اينكه به شما جايزه دادهاند و به ما ندادهاند، احساس خوبي نداريم. ما از شما خيلي بهتريم.

2) جو ترا گرفته و به فكر ديگران هم افتادهاي. بابا جان! مگر آن ديگران و ديگر انديشان، وقتي گُر گُر به خودشان جايزه ميدهند، به فكر شماها هم هستند. بگذار حالا كه حكومت به فكر ادبيات داستاني افتاده، هواي شما اينوريها را داشته باشد. چه عيبي دارد؟ حالا با اين حرفها ميخواهي بگويي كه من به فكر ديگران هم هستم. عرض خود ميبري و زحمت ما ميداري! من كه ميدانم ته دلت خيلي هم خوشحالي كه بهت جايزه دادهاند. چرا ما را سياه ميكني و فيگور روشنفكري ميگيري.

3) شايد هم نگراني چون جايزه از دولت گرفته اي، كتابفروشها كتابت را تحويل نگيرند و فروش نرود. اين هم جاي نگراني نيست. خود دولت كتابهايت را ميخرد و مجاني بين كتابخانههاي سراسر كشور تقسيم ميكند. تازه، مگر كتابفروشي دولتي كم داريم. بده آنها بفروشند. اصلاً تو چرا نگراني. ناشرت بايد نگران باشد كه نيست. اون كار خودش را كرده و رانتش را گرفته.

جايزه، نوش جانت! حقت نيست، ولي بخور بره! تو كارنامهات هم بنويس كه از ارشاد جايزه گرفتهاي. باور كن، يكي دو ماه بعد همه يادشان ميرود.

۴) ما آخرش ندانستیم داوود را با يك واو مي‫نويسند يا با دو واو.