در تذكرة الشعراء سمرقندي آمده است: شعر عماد فقيه شعر همه مردم كرمان است. چون آن جناب شعر خود را به واردين خانقاه خود ميداد تا اصلاح بفرمايند. همسايه وبلاگي ما جناب استاد دكتر محمدرضا تركي (همان م ر ت معروف وبلاگستان) اخيراً منشاء خير و مصدر فيض شدهاند و شعري در مورد بمبهاي هوشمند قلمي فرمودهاند كه از لحاظ قد و قيافه دوبند حسابي بود در مذمت اسراييل و آمريكا و اجانب لعين (لعنهم الله اجمعين). در اين شعر صداي گاو و گوسفند و خوك و خنزير بلند بود اساسي. هنوز دو ساعت از درج اين شعر در وبلاگ فصل فاصله نگذشته بود كه به دليل سر و صداي زياد حيوانات اهلي همسايهها شكوه به درگاه حضرتش بردند و آن حضرت نيز كه تنديس تساهل و تسامح (در مورد خودشان نه ديگران) است، آن دو بند را در يك بند خلاصه فرمودند و الفاظ را در قيد ضبط و ربط در آوردند و حيوانات مذكور را از چند فقرهء چند صدايي به يك حيوان نجيب تك صدايي تقليل دادند. محصول كار چنين شد:

بمبهای هوشمند

در کف جماعتی شبیه گوسفند!

ای نگاه مهربان!

بر زمانهای چنین نژند

 گریه کن...

                بخند!

اما حضرت تركي از بس وسعت مشرب دارند، هر كس كه به خانقاه وبلاگشان وارد گرديد، از دادن نظر اصلاحي در مورد همين يك بند هم دريغ نورزيد. منش حضرت ايشان نيز (قربان جنابش بروم) همان منش پهلواني حضرت شيخ ابوالحسن خرقاني است: هر كس كه بدين آستانه درآيد، نانش دهيد و از ايمانش مپرسيد. شرح ماوقع را از زبان ابن محمود گرامي بشنويد:

 

ميهمان اول. اول از همه جناب نادمي احساس مسئوليت ميكنند و ميگويند: اجازه بدهيد من چنين بخوانم:

بمبهای هوشمند

وانهاده در کف جماعتی شبیه گاو و گوسفند!

ای نگاه مهربان

بر زمانهای چنین نژند

در میان گریه

لحظهای بخند!

 

مهمان دوم. آقاي سعيدي از بلاد فرنگ ميكروفون را به دست ميگيرند و ميفرمايند: گوسفند درين شعر خوب جا نيفتاده است. طفلكي خيلي مهربان است. گرگ و كفتار بهتر است. در اين لحظه استاد قدري رگ غيرت ميجنبانند و با همان مهرباني خاص خود ميفرمايند: تقابل شعور بمبها و بی شعوری بعضی آدمها مورد نظر بوده است كه پاي گوسفند عزيز را به ميان كشيديم. حالا اگر شما ناراحت ميشويد، فكري برايش بكنيم!

 

مهمان سوم. سپس سه نقطه وارد خانقاه ميشوند و طبعشان همان دم به هيجان و فيضان در ميآيد و استاد را خطاب قرار داده و ميگويند: ما دوست داريم شعر شما اين جوري باشد:

ای نگاه دلپسند

بر زمانهای چنین نژند

گریه کن زیاد

یک کمی بخند

لحظهای که پیکهای هوشمند

در میان دستهای مردمی چنان الاغ و گوسفند

بمب میشوند.

 

مهمان چهارم. آقاي صفربيگي كه شاعر بسيار محجوبي است، سر را به پايين مياندازد و خدمت استاد معروض ميدارد: جسارتاً، زبانم لال،  اگر (گریهای بخند) باشد، شاید بهتر باشد.

 

مهمان پنجم. در اين حيص و بيص، جناب نجواي كاشاني نجوا كنان وارد كاشانه ميشوند و با توجه به اظهارات ساير دوستان، با قدري حس مطايبه مليح عنان سخن را در دست ميگيرند و به پيش ميتازند: فکر میکنم اگر به جای گوسفند، گوسپند بگذاریم با توجه به اینکه در بخش بعدی هم از کلمه نژند استفاده کردهاید، هارمونی لفظی بهتری در شعر پدید میآید.

 

مهمان ششم. سعيدي راد كه از همنامي با مهمان دوم به وجد آمده، باز هم جسارتاً از كلمه نژند ابراز نارضايتي نموده و خانقاه تركي را به حضور انور خويش منور ميدارند.

...

اكنون وقت آن است كه ماحصل نظرات ميهمانان خانقاه درويشانه استاد تركي را جمع بندي نموده و نتيجه آن را طي يك صورتجلسه خدمت عزيزان شريف عرضه بداريم. شعري كه از تشريك مساعي اهل نظر پديد ميآيد چنين شعري است:

اي نگاه مهربان دلپسند ـ مثل قند!

بر زمانهاي چنين نژند (يا كه دردمند)

آن زمان كه پيكهاي هوشمند

در كف جماعتي شبيه گرگ و گوسپند

شكلتاً شبيه بمب ميشوند

(ميروند تا پدر به انتقام دربياورند)

در ميان گريه، لحظهاي ـ جسارتاً ـ بخند:

نه كثير و نه قليل و نه خفيف و نه بلند!

...

هر آدم منصفي اذعان خواهد فرمود كه وجه اخير از تمام وجوه پيشين مقبولتر و اكتيوتر بوده و انتظار ميرود درويش تركي ـ اين استاد الاساتيد رواداران ـ در اسرع وقت نسبت به ترميم شعر خود اقدام فرموده و نتيجه را دبيرخانه خانقاه اعلام فرمايند.