بعضي كتابها آن قدر مهم هستند كه هنوز چاپ نشده با مترجمش مصاحبه ميكنند و برايش شعر ميگويند. روزنامه شرق كه فكر ميكند رسالت تاريخي مهمي بر عهده دارد كه نويسندگان مهم غربي را به ما معرفي كند و جريان ادبيات دلمرده ما را به سمت ادبيات مدرن جهان سوق دهد، امروز با هوشيار انصاري فر مترجم رمان صيد قزل آلا در آمريكا نوشته ريچارد براتيگن دل داده و قلوه گرفته است. اين كتاب را نشر ني تازه در آورده است.

1) ما هميشه همه كارهايمان همينجوري است. يك كتابي را نميگذارند از چاپخانه مرخص شود، و ميريزند سرش. كتابهايي هم هست كه از بس كسي به سراغشان نرفته، دارند دق ميكنند.

2) غلومي! ادبيات ممالك راقيه هم خوب است. ولي ترا خدا هواي اين نويسندگان وطني را هم داشته باش. گناه دارند.

3) خودتان متن مصاحبه را بخوانيد. اگر يك حرف حساب از توش در آمد، زيرش خط بكشيد و براي من بفرستيد و يك ماهي قزل آلا جايزه بگيريد!

4) اين كتاب هنوز چاپ نشده، جليل صفربيگي براش شعر گفته است! اي ول!

5) خدا بگم اين رضا براهني را چكارش كند. تخم لقي را در دهن بچهها ميشكند و يك اسم سخت ديگر به اسمهاي سختي كه ما بايد ياد بگيريم و اين ور و آن ور باهاش پز بدهيم اضافه ميكند. والله، مگر تو اين سي چهل سال كه اين رمان مهم را نخوانديم، بجايي برخورد. و حالا اگر بخوانيم، ادبياتمان متحول ميشود؟

6) ترجمه رمان براتيگن چندين و چند صفحه تعليقات مفيد دارد. خواندن چنين رماني اگرچه دلچسب نيست، ولي از نان شب هم واجب تر است. من شده مرخصي بگيرم و ده شب نخوابم، بايد اين رمان را بخوانم. اُفت دارد كه از ما بپرسند و بگوييم نخواندهايم. حالا، اگر چيزي هم ازش نفهميديم ميگذاريم پا حساب عظمت رمان.

7) احتمالاً چند وقت ديگر شاهد ظهور يك رمان مدرن فارسي در مورد صيد سرخو در بندرعباس با توضيحات و تعليقات مفيد خواهيم بود.

8) راستي، ابن محمود خيلي بدبين است يا اوضاع و احوال روشنفكري بهم ريخته است؟