شهرام نامه 2
به همت عزيزان وبلاگستان شهرام نامه ما رونقي گرفت و به چاپ چندم رسيد.
بخش دوم شهراميات را تقديم حضور عزيزان مي كنيم
و آماده دريافت شعرهاي ديگر عزيزان هستيم.
زندان شده بود او که آزاد شود
در کار خودش بیشتر استاد شود
چون تبرئه کردنش کمی مشکل داشت
گفتند که این زمینه ایجاد شود
بایست که با شیوه تردید رود
قبل از خوشی رسیدن عید رود
این حکم قضایی است که شهرام عزیز
یک عمر بدین روش به تبعید رود
(باوه يال)
همچون كش تنبان كه ز تنبان در رفت!
شهرام جزايري ز زنـدان در رفت!
مـردم كـه پـي انرژي هستهاياند
نـامرد زد و ز خاك ايران در رفـت!
ویزا و روادید ونیزش دادند
ماشین ب ام و و رونیزش دادند
شهرام از اولش که شهرام نبود
حتی نگریخت تا گریزش دادند
...
کنکور پدرسوختگی ... نمره بیست
دزدی ز کلانتری و بی ترس از ایست
گفتند همه نوچهء شهرام خانند
شهرام جزایری ببین نوچهء کیست؟
...
آب از رخ عدل ریخت شهرام عزیز
یک مرتبه آرد بیخت شهرام عزیز
الهام عجب وزیر خوش اقبالی ست
با آمدنش گریخت شهرام عزیز
وقتي كه هواي بيزينس پس بشود
روبَه به لباس بـُـز ملبّس بشود
الهام شد اينچنين به من ـ گرچه غلط ـ
شهرام جزايري مــرخـّص بـشــود
(مرد رند)
شهرام دگر حوصلۀ دام نداشت
در بند کشیدنش سرانجام نداشت
در رفت به اصطلاح، اما بنگر
این کار طرف برات پیغام نداشت؟
...
شهرام حقیقتاً ز زندان در رفت؟
یا حوصلهاش ز دست بعضی سر رفت؟
با این همه جرم و اتهامات درشت
خندید به ریش این و آن، آخر رفت.