یکی از مهم‌ترین وظایف شعر از دورترین ازمنه تا همین امروز صبح، اطلاع‌رسانی است. یعنی وقتی که شعری را می‌خوانی باید از آن بفهمی که شاعرش چند سال دارد، مشغول چکاری است، کجا به دنیا آمده است، به چه موضوعاتی علاقه‌مند است، مظنه ارز و دلار چقدر است، اوضاع صادرات محصولات نفتی و غیرنفتی چگونه است؟ و ازین دست اطلاعات مفید که برای بشر امروز ضروری است. مثلاً وقتی حکیم لاادری می‌فرمایند:

به لحاظ نیاز در داخل / صادرات پیاز ممنوع است

علاوه بر جماعت علاف شعرخوان که چیزی از اقتصاد سرش نمی‌شود، کشاورز پیازکار هم تکلیفش را می‌داند که امروز پیاز بکارد یا نکارد و صادرکننده نمونه پیاز هم اوضاع بازار دستش می‌آید و سرمایه‌گذاری مناسب در جاهایی که ملت نیاز دارند انجام می‌دهد.

ممکن است آدم‌های گول و ناباور بپرسند که فایده این کلمات موزون چیست؟ همین موارد را در روزنامه اعلام می‌کنیم و کار تمام می‌شود. این آدم‌ها اگر چیزی سرشان می‌شد که ما به آنها «گول و ناباور» نمی‌گفتیم. می‌گفتیم «آدم حسابی». طبع بشر میل به موزونیت دارد. یعنی دوست دارد برقصد، بشنگد، بشکن بزند، ملت را برقصاند، موسیقی مطبوع ایجاد کند، حرکات موزون بکند، شعر بگوید، سر کار بگذارد، و ازین قبیل فعالیت‌های مفید مردمی. حالا اگر آدم بتواند اطلاع‌رسانی‌اش را در شعر بکند چه ضرری دارد. ملت هم کیف‌شان کوک می‌شود و هم مطلع می‌شوند که وضع دنیا چه جوری است. اگر مجری اخبار، کمی موزونیت داشت، به نظر شما ملت خبرها را بیشتر دنبال نمی‌کردند. مثلاً وقتی می‌خواهد خبر اشغال سفارت بریتانیای کبیر یا همان روباه پیر را بدهد، اگر قدری ناز و عشوه و کرشمه هم قاطیش بکند، حتی ممکن است دستگاه دیپلماسی هم خوش خوشانش بشود و بجای بیانیه محکومیت، از این ماجرا حمایت بکند. مثلاً در همین بیت بالا، شاعر علاوه بر اطلاع‌رسانی بموقع و مناسب و شفاف که وظیفه همه دستگاه‌های دولتی است، قافیه درونی را هم رعایت کرده و کلی صنایع ادبی به عالم شعر و ادب عرضه شده است.

اخیراً جناب عباس کیارستمی در کنار مدرن کردن اشعار حافظ و سعدی و مولوی،‌ به هنر اطلاع‌رسانی در شعر روی آورده و اخبار دسته اولی را به سمع و نظر بینندگان محترم رسانده است. مجموعه شعرهای کوتاه جناب کیارستمی به نام «باد و برگ» (تهران، 1390)، علاوه بر همه محاسنی که همه مجموعه شعرهای امروز دارد، این حُسن را اضافه دارد که در کار اطلاع‌رسانی کاملاً شفاف است. البته به دلیل سن و سال بالای ایشان، از موزونیت در آن خبری نیست که امری قابل درک است و شاید حُن بیشتری هم تلقی بشود. چند فقره از شعرهای کوتاه ایشان را که در امر اطلاع‌رسانی کاملاً موفق بوده است، به استحضار ملت شریف ایران می‌رساند:

 

کارگران ذغال‌سنگ

سرانجام

دست از اعتصاب کشیدند (ص 131)

..

مأموران قطع برق

به 29 مشترک بدحساب

اخطار دادند (ص 118)

..

تنه‌های درخت را

به چوب‌بری سپردند

الوارها

سه شنبه آماده است (ص 86)

..

در کشتارگاهی

روزی زنبوری

دست قصابی را

گزید (ص 64)

..

آمدم

نبودی

رفتم (ص 190)

..

در حیاط خلوت خانه‌ام

یک گربه

یک کبوتر را خورد

امروز (ص 229)

..

تمام شب فکر کردم

نتیجه اینکه:

تمام روز خوابیدم (ص 328)