شیر در قفس و اهم مسایل منطقهای
® یادم باشد به اصغر فرهادی نامه بنویسم و از او بابت اینکه فیلمش برنده شده و در مراسم گلدن گلاب (آدم یاد گلابی میافتد وقتی این کلمه را مینویسد) ملت ایران را سربلند کرده، تشکر کنم. خوشحالم که مرلین مونرو و مریل استریپ و همفری بوگارت و اشلی جاد و آلفرد هیچکاک و کوین کاستنر و مایک هامر برای ایفای نقش در فیلم بعدی او اعلام آمادگی و اشتیاق وافر نمودهاند. حتی شنیدهام که جنیفر لوپز راغب شده که زبان فارسی را یاد بگیرد که برای بازی در فیلم بعدی فرهادی مشکل دوبله نداشته باشد. البته اگر فرهادی رضایت بدهد! ملت ایران در این مقطع تاریخی دو دستهاند: آنهایی که معتقدند که اصغر فرهادی بهترین فیلمساز عالم است و آنها که معتقدند همه اینها توطئه استکبار جهانی است که موفقیتهای فیلمساز ارزشی مسعود دهنمکی را در گیشه کمرنگ کنند. و لاغیر!
® شرکت در انتخابات وظیفه هر ایرانی باوجدان ناموس پرست غیرتمند است، بخصوص در این برهه حساس از زمان که دهان استکبار و همه یاوهگویان شرق و غرب نیازمند مشت محکم ماست. برادران و خواهران عزیزم! میزان رأی ملت است. مشکلات همه جا هست. مگر بوش در انتخابات تقلب نکرد؟ مگر ولادیمیر پوتین جفت پا نیامد توی دهن ملت مظلوم روسیه؟ چرا بیخودی شلوغش میکنید. این از وضع ممالک راقیه! چرا قدر کشور خودتان را نمیدانید؟ بلند شوید و همین امروز جمعه برویم پای صندوقهای رأی که فردا دیر است!
® شیر در قفس درست است که ابهت خودش را دارد، ولی اگر از بیماری مشمشمه جان سالم بدر ببرد، نهایتاً میتواند در همان کادر 3 در 4 قدم بزند. غرشی هم اگر بکند، برای انبساط خاطر تماشاگران بد نیست. اما کسی را نمیترساند. شیر در ذهنش میگوید: یادتان رفته که شبها از تصور غریدن من خواب در چشم نداشتید. حالا یک الف بچه میآید به من بستنی تعارف میکند یا چس فیل به طرفم میاندازد؟ ای دنیای نامرد! ای جنگل بی صاحاب! شیر در قفس همینجوری که دارد در ذهنش غرغر میکند، چشمش به روزنامه شرق میافتد که با هاشمی رفسنجانی مصاحبه کرده است. خمیازه بلندی میکشد و میرود گوشه قفس میخوابد.
® جناب فردوسی عزیز!
هدف از کاینات ما هستیم/ ما نباشیم، هست و نیست مباد!
تو که از زور گرسنگی و بیخوابی، و بلکه بیتوجهی جناب محمود غزنوی، شبها خواب جن میبینی و شاهنامه سر هم میکنی، چه فکری کردهای با خودت؟ چو ایران نباشد، تن من مباد/ بدین بوم و بر زنده یکتن مباد! یعنی چه؟ ما آمدهایم که زندگی کنیم. نه اینکه بمیریم! ولو به هر قیمتی که شده! ایران نشد، آمریکای جهانخوار! نشد انگلیس جنایتکار! گرین کارت هم که خودشان به ما مرحمت کردهاند. غرض اندر میان سلامت ماست! این بیتی که گفتهای، دون شأن یک ایرانی فهمیده است. خودت درستش میکنی یا بدهم یکی از بزرگان اهل تمیز درستش کند؟